مهدى یراحى با چه قانونی ممنوع الکار شده است؟
به گزارش مجله پیکورو، خبرنگاران: سنّت چندساله اى ست که ممنوع الکارى به خصوص در وجوهى که قابل رویت نیست، اعلام نمى شود. قابل رویت به این معنى که ممنوع التصویر شدن قابل لمس تر از ممنوع الصدا شدن است. زیرا وقتى در تبلیغ هاى یک فیلم تصویر بازیگرى حذف مى شود، خود حذف تصویر آن بازیگر به نوعى صحه گذاشتن بر ممنوع الکارى اش است، اما براى یک خواننده این ماجرا، به این سادگى ها قابل اثبات و اعلام نیست.
حرف بر سر این است که آیا این نوع ممنوع الکارى که توسط وزارت ارشاد اعلام نمى گردد، اما اعمال مى گردد، قابل کتمان است؟ چرا وزارت ارشاد طبق ضابطه اى تعیین، مسئولیتِ این ممنوعیت را رسما به عهده نمى گیرد؟! ممنوعیتى که به تازگى براى مهدى یراحى (برنده جایزه بهترین خواننده پاپ در سال 95) اجرا شده، شبیه همان ممنوعیتى ست که سال قبل هم در چنین روزهایى برای این هنرمند رخ داد. ممنوعیتى اعلام نشد، اما اجازه ى برگزارى کنسرت هم تا شش ماه داده نشد! آن هم به جرم انتشار موزیک ویدئوى پاره سنگ که به گواه محتوایش یکى از جدى ترین آثارِ اجتماعى، اعتراضىِ بعد از انقلاب است. سال گذشته با جنجالی شدن آهنگ پاره سنگ ظرف یک هفته، دو بار خبر های مرتبط با این خواننده پرطرفدار خوزستانى، از حوزه ى موسیقی به دنیای سیاست رسید.
ابتدا در همبستگی با کارگرانِ گروه ملى فولاداهواز
مهدى یراحى در کنسرت 6 دى اهواز؛ به همراه اعضاى گروهش یونیفرم مخصوص کارگران معترض را پوشید و به روی صحنه رفت.
در ادامه انتشار موزیک ویدئویى با عنوان پاره سنگ بود که با مضمونى ضدجنگ و فضایى اعتراضى مسئولان را به چالش مى کشید. انتشار این اثر باعث ممنوعیتش شد و البته با انتقاد شدید رسانه هاى محافظه کار روبرو شد.
سال گذشته در اوایل انتشار این اثر و تحت فشارهاى دیگر رسانه ها، روابط عمومی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره خبر ممنوع الکاری این خواننده گفت مسئولان هنوز تصمیمی نگرفته اند.
آقاى فروغى؛ سنخگوى معاونت هنرى وزارت ارشاد، اما تأکید کرده بود که اثر منتشر شده توسط آقاى یراحی خلاف آن چیزی است که اجازه انتشار گرفته بود.
سال گذشته، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصمیم گیری درباره این خواننده را به توضیح موسسه مسئول انتشار آن اثر موکول کرد.
در مدت زمان کمى اخبار بى شمارى حول ممنوع الکاری یراحى منتشر و تکذیب شد، که خیلى ها اذعان داشتند این ممنوعیت بیش از آنکه به کلیپ ضد جنگش مرتبط باشد به ماجراى برگزارى کنسرت او در همبستگی با کارگران گروه ملى فولاد اهواز مرتبط بوده است. با این حال بعد از شش ماه این ممنوعیت در همان سکوت خبری که در نهایت از جانب ارشاد اعلام نشد، برداشته شد.
امسال هم به خاطر صحبت هاى انتقادى یراحى نسبت به اوضاع جامعه در کنسرت اهواز، مجوز کنسرت هاى او از جمله اصفهان و شیراز و سارى لغو شد و مجوز کنسرت هاى تهران و دیگر شهر ها به او داده نشد. محمد اله یارى مدیرکل دفتر موسیقى وزارت ارشاد در گفتگو با خبرنگاران به این موضوع واکنش نشان داد وگفت:
اظهارنظرهاى این خواننده در یکی دو اجراى شهرستان باعث ایجاد حاشیه هایى شده است. آقاى یراحى انتقادهایى را نسبت به برخى نهاد ها مطرح کرده است. این نهاد ها در واکنش به نحوه ى اجرا و صحبت هایى که توسط مهدی یراحی مطرح شده با دفتر موسیقی ارشاد ارتباط گرفتند. موضوع در وزارت ارشاد، اما خارج از دفتر موسیقی در دست بررسی است! هنوز به صورت مکتوب حکمی و بر ممنوع الکار شدن این هنرمند به دست ما نرسیده است. موضوع ممنوع الکاری آقای یراحی را خودشان از طریق اینستاگرام اعلام کرده اند. چیزی با عنوان ممنوع الکاری به ایشان ابلاغ نشده است. از این خواننده درخواست شده است تا انتها بررسی های لازم، فعالیتی در زمینه موسیقی انجام ندهد.
پشت سر هم چیدن این اتفاق ها یعنى؛ ممنوعیت یک هنرمند توسط نهادهاى خارج از وزارت ارشاد، اعلام نمى گردد ولی اعمال مى گردد و براى حفظ ظاهر، قرار است پروژه ى بیکار کردن یک خواننده در سکوت کامل (با ادعاى پررنگ شدن این خبر از سوى خود هنرمند و انگ زدن به او که مثلاً در پى کسبِ محبوبیت بیشتر است) برگزار گردد.
پرسش هاى اساسى در این خصوص این است که ممنوع الکاری طبق چه فرایند اى انجام مى گردد؟ اگر تعرفه هاى تعیینى براى این کار وجود دارد چرا نوشته و ابلاغ نمی گردد؟ آیا انتقاد جرم است؟ مگر طبق قانون اساسى نمى گردد به هر نهاد یا قدرتى انتقاد کرد؟ اگر حرف هاى یراحى در دو کنسرت اهواز و کرج خارج از چارچوب قانون اساسى ست، چرا با او برخورد نمى گردد؟ یا دست کم ممنوع الکارى اش به طور رسمى اعلام نمى گردد تا این خط کش و میزان، متر و معیارى برای ممنوعیت دیگر هنرمندان باشد؟ اگر این انتقادها، طبق تعاریف جمهورى اسلامى و قانون اساسى ایران و اصل آزادى بیان است، چرا مجوز کنسرت به او داده نمى گردد و جلوی کار ها و فعالیت های او گرفته مى گردد؟
شاید حوزه ى فرهنگ بیش از هر زمان دیگرى نیازمند روشنگرى ست تا معلوم گردد حد و مرز فعالیت کسى مثل مهدی یراحى که قرار نیست هنرمند یا اصلا شهروند بی تفاوتى باشد، تا کجاست؟ هزینه ى ممنوع شدن یک هنرمند دغدغه مند را چه کسى جز او و جامعه قرار است بپردازد و اینکه با اعلام این که هنوز ممنوعیتى به او اعلام نشده، اما در کنارش مجوز فعالیتى هم به او داده نمى گردد، قرار است به مردم چه تصویرى از یک هنرمند داده گردد؟ تصویرِ کسى که قرار است خودش را مطرح کند؟ در حالى که هشت سال است تمام کنسرت هاى این هنرمند در تهران و شهرستان سولد اوت شده و جزو پرکارترین پیروز ترین خواننده هاى روزگار ما بوده است!
لزوم نوشتن این یادداشت، تعیین شدن مرزبندى هاى بى حد و حصر سلیقه اى و سیاست زده اى ست که پیرامون مان را فرا گرفته و اى کاش روزى برسد که همانگونه که قانون حق انتقاد را به شهروندان یک جامعه می دهد، نهاد ها و اشخاص این حق را بدون ارائه ى توضیح و بى صدا از مردمانشان نگیرند. ضمن اینکه سلب اجازه ى فعالیت هنرى براى یک هنرمند به مثابه بریدن نان اوست.
منبع: برترین ها