برای تماشا کدام فیلم های جشنواره سی و هفتم کنجکاوم؟
به گزارش مجله پیکورو، سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر از فردا شروع می گردد و از همین حالا حدس خوش بینانه ام این است که در مجموع با فیلم های بهتری طرف باشیم. در حالی که خیلی از نام های بزرگ سینمای ایران (که شاید دیگر چندان فیلم های بزرگ و باکیفیتی هم نسازند) سال جاری در جشنواره حضور ندارند اما کم نیستند فیلم سازهای جوانی که ظرف یک دهه گذشته در سینمای ایران اهمیت پیدا نموده اند و در جشنواره 37 ام حضور دارند.

سوای اینکه قرار است در جشنواره چه فیلم هایی و با چه سطحی از کیفیت ببینیم؛ جشنواره فجر اهمیت دارد چون نمایانگر خط کلی سینمای ایران ظرف یک سال آینده خواهد بود؛ نمایانگر خط فکری و بضاعت هنری. ابدا هم بعید نیست که همانند سال گذشته پرمخاطب ترین فیلم های جشنواره سال جاری همان پرمخاطب ترین فیلم های جدی سینماها در سال آینده باشند.
در سال 97 فیلم های لاتاری، به وقت شام و مغزهای کوچک زنگ زده (که البته به نظرم هیچ کدام شان چنگی به دل نمی زنند) سه فیلم پرفروش غیرکمدی سینمای ایران بودند و هم زمان همین سه فیلم در میان پرمخاطب ترین آثار جشنواره سی و ششم قرار داشتند (در راس شان مغزهای کوچک زنگ زده که برترین فیلم از نگاه تماشاگران لقب گرفت).
اما سال جاری کدام فیلم ها برایم کنجکاوی برانگیزترند؟
از فیلم های سینمای ایران 1 اگر بخواهم آغاز کنم با طلا اثر پرویز شهبازی طرفیم. شهبازی با مالاریا ناامیدکننده ظاهر شد و به نظرم دربند هم فیلمی نبود که بتواند نوعی پیشرفت در کارنامه شهبازی به حساب بیاید. هوادارن شهبازی هنوز او را با نفس عمیق می شناسند که به نوعی کالت فیلم تبدیل شده (یا دست کم بعضی از ویژگی های این مدل فیلم ها را دارد). به نظرم شهبازی توانایی هنری بیشتری از دربند و مالاریا دارد و می گردد منتظر یک اتفاق سینمایی تازه در کارنامه اش باشیم.
اما انتخاب هایم از فهرست فیلم های سینمای ایران 2 احتمالا تفاوت عمده ای با دیگران نداشته باشد. برایم جالب است غلامرضا تختی ساخته بهرام توکلی را ببینم به دو علت؛ فکر می کنم تختی سوژه بی نهایت جذابی است و در عین حال ساختن فیلمی درباره او بی میزان سخت است چون با سوژه ای طرفیم که همانند یک قهرمان ملی در اذهان ایرانیان حضور دارد. به هر حال تختی پروژه ماجراجویانه ای است. تختی حاتمی که ناتمام ماند و تختی افخمی هم واقعا دوست داشتنی نیست و اصلا تختی نیست؛ فیلمی است به کل متفاوت و البته چه بهتر که افخمی سراغ جور دیگر ساختن این پروژه هم نرفت. شاید توکلی بتواند کار ناتمام گذشتگان را سر و سامان دهد.
در فهرست سینمای ایران 2 بدم نمی آید سال دوم دانشکده من از رسول صدرعاملی را ببینم. فیلم، دو سینماگری را با خودش همراه دارد که بعضی از تاثیرگذارترین آثار سینمایی ایران را درباره جوانان، دانشجویان، روابط عاطفی دوران جوانی و امثال این ها ساخته اند؛ یعنی پرویز شهبازی و رسول صدر عاملی. اهمیت تماشا این فیلم برایم لزوما تماشای فیلم خوب نیست؛ بیشتر کنجکاوم ببینم دنیا بینی این آدم ها و بویژه صدرعاملی که به سوژه محبوبش برگشته چقدر تغییر نموده. اگر بخواهیم فیلم را با من، ترانه 15 سال دارم سال 1380 مقایسه کنیم به کجا می رسیم یا مثلا با دختری با کفشهای کتانی ِ 21 سال پیش.
من هوادار در دنیای تو ساعت چند است؟ ِ صفی یزدانیان نبودم اما حتما باید به یزدانیان در قامت کارگردان فرصت بیشتری داد تا دنیا شخصی اش را بسازد. به هر حال در دنیای تو فیلمی بود که حسابی دیده شد و هوادارانی داشت که به شدت شیفته فیلم و فضاسازی اش بودند. برای تماشا فیلم تازه یزدانیان هم کمی اشتیاق دارم.
نهایتا از سینمای ایران 3 اگر فرصت تماشا دو فیلم را داشته باشم مثل خیلی های دیگر متری شش و نیم سعید روستایی و مسخره باز غنی زاده را انتخاب می کنم به دلایلی که برای تان قابل پیش بینی است. باید یک بار مفصل بنویسم که چرا با مدلِ بازنمایی فقر در این سال های سینمای ایران و از جمله فیلم معروف روستایی یعنی ابد و یک روز چندان کنار نمی آیم اما به هر حال نمی گردد نادیده گرفت که روستایی جوان با استعدادی است و در عین حال فیلم دوم او نکات بیشتری درباره دنیا سینمایی اش برای مخاطبان آشکار می نماید. شاید با تماشا فیلم دوم روستایی خیلی جدی تر بگردد فهمید او واقعا در سینمای ایران چه کاره است و چند مرده حلاج است.
عاقبت برسیم به فیلم غنی زاده. حضور تئاتری ها در سینما از کارگردان تا بازیگر لزوما سرنوشت مشابهی نداشته. گاهی بسیار پیروز بوده و گاهی فاجعه بار. نمی توانم حدس بزنم که حضور غنی زاده کدام یک از این دو نوع عاقبت را در پی خواهد داشت اما هر چه باشد پیروزیت های تئاتری او، اشتیاق تماشا فیلم سینمایی اش را دوچندان می نماید. فیلم او یعنی مسخره باز نام عجیبی هم دارد و در میان آثار نگاه نو قرار داشته که تصمیم گرفته شده در بخش اصلی جشنواره هم نمایش داده گردد پس اگر به سلیقه هیات انتخاب اعتماد کنیم هم احتمالا با فیلمی طرفیم که نباید تماشاش را از دست داد.
منبع: دیجیکالا مگ